هر مکلف عاقل و بالغ پس از اینکه برای رفتن به حج، مستطیع شد، حج بر او مستقر می شود. یعنی باید مقدمات سفر حج را فراهم نماید. مثلا اگر رفتن به حج با ثبت نام امکان پذیر است باید در اولین فرصت ثبت نام نماید.
حکم حج نیابتی
نایب گرفتن در حج استحبابی، خواه برای مرده یا زنده، مستحب و در حج واجب از طرف میتی که حج بر او استقرار یافته، بر ورثه واجب است و هزینه آن از اصل ترکه برداشت میشود و نیز بنابر قول مشهور، نایب گرفتن زندهای که حج بر او استقرار یافته، امّا به دلیل پیری یا بیماری توانایی جسمی خود را برای همیشه از دست داده، واجب است؛ بلکه بنابر قول برخی در صورت عدم استقرار حج نیز با داشتن تمکن مالی برای نایب گرفتن، حکم چنین است. در اینکه وجوب نیابت به حَجّة الاسلام ( حجة الاسلام) اختصاص دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب باطل شدن حج پیشین هم میشود، اختلاف است. بنابر تصریح برخی، وجوب نیابت، فوری است و تأخیر آن جایز نیست.
شرایط نائب
عقل، ایمان (دوازده امامی بودن)، مشغول نبودن ذمّه نایب به حج واجب و بنابر قول مشهور، بلوغ در نایب شرط است. بنابر این، نیابت دیوانه، کودک یا کافر یا مخالف و یا کسی که حج واجب بر ذمّه دارد،صحیح نیست. البته کسی که حج واجب بر ذمّه او است، چنانچه به سبب نداشتن مال، توان انجام دادن آن را نداشته باشد، میتواند حج نیابتی به جا آورد، لیکن در صورت وجوب حج بر او، اگر حج نیابتی بگزارد، بنابر مشهور باطل است. برخی، در این صورت حج را صحیح و تنها اجاره را باطل دانستهاند. در نتیجه با انجام دادن حجّ، ذمّه منوب عنه بری میشود، لیکن نایب مستحق اجرت نخواهد بود.
بنابر قول مشهور، همسان بودن نایب و منوب عنه از نظر جنسیت شرط صحّت نیابت نیست. از برخی قدما عدم جواز نیابت زن صروره (زنی که نخستین بار حج میگزارد) مطلقا یا تنها برای مردان، نقل شده است. البته نیابت صروره، بویژه زن بنابر مشهور مکروه است.
شرایط منوب عنه
در منوب عنه اسلام شرط است. از این رو، نیابت از کافر صحیح نیست. و نیز در حج واجب شرط است که منوب عنه، مرده یا زنده ناتوان از به جا آوردن حج باشد. بنابر این، نیابت از انسان زنده توانا بر انجام دادن حج، صحیح نیست. برخی، ایمان (دوازده امامی بودن) را نیز در منوب عنه شرط صحّت نیابت دانستهاند، مگر اینکه منوب عنه پدر نایب باشد که از نظر برخی، پدر از شرط ایمان مستثنا است. در نیتجه حج نیابتی فرزند از پدر غیر مؤمن صحیح است
احکام نیابت
قصد نیابت و تعیین منوب عنه در نیت، هرچند به اجمال، شرط صحّت نیابت است؛ لیکن ذکر نام منوب عنه شرط نیست، هرچند مستحب است.
نایبی که پس از احرام و دخول در حرم فوت کرده، ذمّهاش بری میشود و عملش از حج منوب عنه کفایت میکند. از برخی، حتّی کفایت صِرف احرام نقل شده است، هرچند در بیرون حرم درگذشته باشد.
اگر در حج نیابتی شرط شده باشد که نایب از راهی معین به مکه رود، در صورت تعلّق غرضی به آن، بنابر مشهور، تخلّف جایز نیست، هرچند در صورت تخلّف، حج صحیح است.
نایبی که برای گزاردن حج در سالی معین اجیر شده، نمیتواند در همان سال برای دیگری اجیر شود و در صورت اجیر شدن، اجاره دوم باطل است و اگر هم زمان باشند، هر دو باطل خواهند بود.
اگر نایب مرتکب موجبات کفاره شود، کفّاره بر عهده خود او است، نه منوب عنه.
اگر نایب حج نیابتی را باطل کند، باید سال بعد آن را تدارک نماید؛ لیکن در بطلان و عدم بطلان اجاره اختلاف است. بنابر قول نخست نایب مستحق اجرت نمیباشد و مستأجر میتواند اجرت را از او پس بگیرد و بر نایب واجب است در سال بعد بدون دریافت اجرت حج بگزارد. البته این اختلاف مبتنی بر این است که آیا واجب، حج اوّل است و حج دوم عقوبت میباشد یا اینکه واجب، حج دوم است و اتمام حج اوّل عقوبت به شمار میرود؟ قول نخست بنابر مبنای دوم است.
برخی بین اجاره معین و مطلق تفصیل داده و در صورت دوم قائل به عدم بطلان اجاره و در نتیجه استحقاق نایب نسبت به اجرت شده و گفتهاند: بر نایب واجب است سال آینده حج نیابتی را به جا آورد. در مسئله اقوال دیگری نیز وجود دارد.
مقتضای اطلاق اجاره در صورت عدم ذکر اجل، تعجیل و عدم جواز تأخیر حج است.
چنانچه نایب به سبب بیماری از اتمام مناسک باز بماند با قربانی از احرام خارج میشود و اجاره در صورت مقید بودن آن به همان سال باطل میگردد و نتیجه آن عدم وجوب تدارک حج فوت شده بر نایب در سال بعد است؛ لیکن در صورت مطلق بودن اجاره در اینکه قضای آن در سال بعد بر نایب واجب است یا نه، اختلاف است.
حج نیابتی با تداوم عذر منوب عنه تا پایان عمر، کفایت میکند؛ لیکن چنانچه بر حسب اتفاق، عذرش بر طرف گردد، بنابر مشهور باید حج بگزارد و حجّ نایب کفایت نمیکند و در صورت ترک آن، حج بر وی استقرار مییابد و اگر بدون آنکه حج بگزارد بمیرد، بر ورثه واجب است از طرف او حج بگزارند. برخی در فرض بر طرف شدن عذر نیز قائل به کفایت حج نیابتی شدهاند.